جدول جو
جدول جو

معنی لشک لشک - جستجوی لغت در جدول جو

لشک لشک
(لَ لَ)
پاره پاره. (آنندراج) (جهانگیری). لخت لخت. (آنندراج). لشکه لشکه:
پر شد چو آژیری کنارم دیده تا بارید اشک
آژیر در ماهیتی یا خود جگر شد لشک لشک.
اسدی (از جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
لشک لشک
پاره پاره، لخت لخت پاره پاره لخت لخت
تصویری از لشک لشک
تصویر لشک لشک
فرهنگ لغت هوشیار
لشک لشک
((لَ. لَ))
پاره پاره، لخت لخت
تصویری از لشک لشک
تصویر لشک لشک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لک لک
تصویر لک لک
لک لک، پرنده ای با پاهای بلند و گردن دراز و بال های بزرگ و دم کوتاه که روی درختان بلند و جاهای مرتفع لانه می گذارد و از حشرات و موش و مار تغذیه می کند، بلارج، لقلق، حاجی لک لک
سخنان بیهوده، هرزه و یاوه
لک لک هندی: در علم زیست شناسی نوعی لک لک با پرهای زیبا که در مرکز آسیا و افریقا پیدا می شود و زیر گردن خود کیسۀ گوشتی بزرگی دارد
فرهنگ فارسی عمید
تکۀ چوبی وصل به دول آسیا که هنگام گردیدن سنگ آسیا به حرکت می آید و به آن وسیله گندم در گلوی آسیا ریخته می شود
فرهنگ فارسی عمید
(لَ لَ)
دهی از دهستان جلگه افشار دوم بخش اسدآباد شهرستان همدان، واقع در 21هزارگزی جنوب باخترقصبۀ اسدآباد و دوازده هزارگزی شوسۀ اسدآباد به کنگاور. جلگه، سردسیر و مالاریائی و دارای 865 تن سکنه. آب آن از چشمه و استخر طبیعی. محصول آنجا غلات، حبوبات، لبنیات و صیفی. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است و تابستان از طریق یوسف آباد و حسام آباد اتومبیل توان برد. مزرعۀ سراب لک لک جزء آبادی است. در دشت اطراف این ده میش مرغ بسیار است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
نام ده کوچکی از بخش حومه شهرستان ساوه و دارای 20 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(لَ کَ / کِ لَ کَ / کِ)
لشک لشک. پاره پاره. (جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(لُ لُ)
شتر کوتاه سطبر درشت اندام. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
پرنده ای دارای پاهای بلند و گردن دراز و بالهای بزرگ و دم کوتاه از اکدی بلارج اچوپیل از پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لشکه لشکه
تصویر لشکه لشکه
پاره پاره لخت لخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لک لک
تصویر لک لک
((لَ لَ))
لک لک، لقلق، زاغور، حاجی لک لک، پرنده ای است با پاهای بلند و گردن دراز که در جاهای بلند لانه درست می کند و خزندگان و حشرات را شکار می کند، کنایه از سخنان هرزه و یاوه
فرهنگ فارسی معین
دیدن لک لک درخواب چهاروجه است.
اول: مردی دهقان.
دوم: پادشاهی ضعیف و ناتوان.
سوم: پاسبان.
چهارم: غریبی و درویشی (شخص غریب وفقیر).
یوسف نبی (ع) می فرماید:
دیدن لک لک وکلنگ و مرغان دیگر نعمت حلال است
- امام جعفر صادق (ع)
دیدن لک لک به خواب، دلیل بر زنی است بی آزار و عاقبت اندیش و با حسب و نسب. اگر بیند لک ککی داشت، با چنین کسی صحبت دارد. اگر دید لک لکی بر بام خانه او نشست، دلیل است مهتری به خانه او آید. اگر بیند لک لک را بکشت. دلیل که دشمن را بکشد. محمد بن سیرین
فرهنگ جامع تعبیر خواب
چرک مرده، چرک چسبیده و مانده ی روی لباس
فرهنگ گویش مازندرانی
صوتی برای جاکردن اردک ها
فرهنگ گویش مازندرانی
آهسته آهسته
فرهنگ گویش مازندرانی
صدای راه رفتن اسب
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی بازی گروهی محلی
فرهنگ گویش مازندرانی
اندک اندک، کم کم، نوعی راه رفتن اسب، یکی از انواع راه رفتن و طی طریق اسب که یورتمه و چهارفصل شیوه
فرهنگ گویش مازندرانی